جدول جو
جدول جو

معنی تازه رای - جستجوی لغت در جدول جو

تازه رای
تازه رای نو اندیش نو بوشا صاحب فکر نودارای اندیشه تازه و روشن
تصویری از تازه رای
تصویر تازه رای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
مبتدی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تازه چاپ
تصویر تازه چاپ
جدید الانتشار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تازه گیا
تصویر تازه گیا
گیاه تازه نبات تازه رسته، نورسته (مطلقا) جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه کاری
تصویر تازه کاری
تازه کردن کاری نو سازی تجدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
کم تجربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه ساز
تصویر تازه ساز
نو ساز نو ساخته نو ساختمان: بنایی تازه ساز خانه ای تازه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه رویی
تصویر تازه رویی
تازگی و نیکویی صورت، خوشرویی گشاده رویی بشاشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباه رای
تصویر تباه رای
مرد سست عقل تباه خرد سست عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره رای
تصویر تیره رای
بدرای، بداندیش، نادرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه کار
تصویر تازه کار
کسی که تازه کاری را یاد گرفته، کم تجربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه ساز
تصویر تازه ساز
نوساز، نوساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رویی
تصویر تازه رویی
شاد و خندان بودن، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، مباسطت، انبساط، بشاشت، مباسطه، بشر، طلاقت، تحتّم، هشاشت، روتازگی، ابرو فراخی، تبذّل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
شادمان، با طراوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه رس
تصویر تازه رس
نو رس تازه رسیده، جدید نو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه زا
تصویر تازه زا
ویژگی آنکه تازه زاییده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رس
تصویر تازه رس
نورس، تازه رسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رخ
تصویر تازه رخ
تازه رخسار، تازه رو
فرهنگ فارسی عمید